وقتی که می رفتی، بهار بود
تابستان که نیامدی، پاییز شد
پاییز که برنگشتی، پاییز ماند
زمستان که نیایی، پاییز می ماند
تو را به دل پاییزی ات
فصلها را
به هم نریز
تو صادقانه گفتی در خانه قلبت هیچ جایی برای من نیست
من بر قلب سنگی ات بوسه می زنم که با من صادق بود
مطمئن باش ، برو ...
ضربه ات کاری بود ، دل من سخت شکست ...
و چه زشت به من و سادگیم خندیدی
به من و عشقی پاک ، که پر از یاد تو بود ...
و به این قلب یتیم
که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود ...
تو برو تا راحت تر
تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
خیلی ها نفرین میکنن ... تلافی میکنن... اما نه ... نفرین من ...
الهی اونی که دوستش داری تنهات نذاره ...
تلافی من .... میرم تا به اون برسی ...
سره راهت نباشم ... راستی ... قد من
دوست داره ...
یک روز فکر میکردم اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به اتش میکشم اما
امروز برای دیدنش حاضر نیستم حتی کبریتی روشن کنم
دلم را مبتلایت کرده بودم
خودم را خاک پایت کرده بودم
ندانستم که بی مهری وگرنه
همان اول رهایت کرده بودم !
به تو سپرده بودمش ، با هزار و یک امید ....
وحالا برای هزار و یکمین بار
دلم را می برم تا شکستگی اش را گچ بگیرند !!!
گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست .
چند روزیست که این دل میشکند.
اه....
تو همیشه میشکنی و من همیشه فراموش میکنم مگر تو انها را زنده کنی.
اما نمیدانم چرا این دفه نمیتوان فراموش کنم.
شاید دگر از قلبم،تکیه نباشد برای محبت و فراموشی آن.
نمی بخشمت .... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .... بخاطر تمام
غمهایی که بر صورتم نشاندی .... نمی بخشمت .... بخاطر دلی که برایم شکستی
.... .. بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی ..... نمی بخشمت .... بخاطر زخمی
که بر وجودم نشاندی ..... بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی .... و می بخشمت
بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی
دل عشق پر از رنگ و ریا دوست نداشت
یک لحظه تو را زمن جدا دوست نداشت
ای آیینه دار خلوتم باور کن
اندازه ی من کسی تو را دوست نداشت
گفتی نفرین میکنی ؟
گفتم نه ...فقط از خدا می خواهم که هیچ کس اندازه من دوستت نداشته
باشه....
هنوزم از خدا می خواهم که هیچ کس اندازه من دوستت نداشته باشه.....
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
با خیالِ تو هنوزم مثه هر روز و همیشه هر شبِ حافظه ی من پرِ تصویر تو
میشه...
سکوت دردناکترین پاسخ من به بیرحمی های توست!